Sina-Mechanic

بزرگترین مرجع مقالات و اخبار روز مکانیک خودرو

Sina-Mechanic

بزرگترین مرجع مقالات و اخبار روز مکانیک خودرو

بزرگان ایران (یعقوب لیث فرزند مام وطن)

یعقوب لیث فرزند مام وطن



یعقوب لیث آزادمرد ایرانی و این مبارز خستگی ناپذیر راه تجدید استقلال ملی ایران و قهرمان میهن کار آزاد کردن هرات بامیان بلخ کابل غزنه و بست از سلطه اعراب را در ۲۱ بهمن تکمیل کرد(۸۶۷ میلادی)یعقوب در طول ۱۱سال بعد نیشابور گرگان کرمان و فارس و خوزستان را هم متصرف شد در ساحل دجله با خلیفه عباسی به جنگ پرداخت.

یعغوب لیث فرمانروا و پیشوای عیاران و جوانمردان سیستان بود در ده قرنین که از پایگاه های افسانه ای رستم و ستورگاه او بود دیده به جهان گشود .چون بالید و کار آمد شد برای رهایی میهن از آشوب و آشفتگی و گسیختگی کمر همت بست .او خود را از پشت و نژاد گرشاسپ نیای رستم می دانست .پس او از دوده و تخمه رستم است و رستم پاسدار ایران و پدید آورنده آیین معرفت و جوانمردی و راهرو و پوینده هفت خان و هفت شهر عشق یا هفتگانه رسایی بود .

آموزگار و پروردگار سیاوش و نمایان ساز و بر تخت نشاننده کیخسرو و نیاکان او بود...یعقوب روزگار ایران و مهراب و قبله گاه رستم را پریشان و تلخ دید باید بر می خاست و برخاست از همه کارهای او می گذریم به بزرگترین کارش می پردازیم و آفرین بر او که که بار امانت را پیش ار فردوسی بر دوش کشید و در دل گفت قرعه کار به نام من دیوانه زدند
یعقوب به فرمانروایی می رسد شاعران او را می ستایند به تازی یعقوب می گوید: ((چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟))و تا آن زمان نامه پارسی نبود و اولین شعر پارسی درآن هنگام سروده شد و اینچنین ایران و زبان ایرانی زنده می شود .

سپس دستور آوردن خداینامک از هندوستان را می دهد و فرمود آنرا به پارسی نقل کنند و از زمان خسروپرویز تا ختم کار یزگرد هر آنچه نقل شده بود بدان کتاب الحاق نمودند و از تاج پسر خراسانی از هرات و یزدان داد پسر شاپور از سیستان ماهوی پسر خورشید از نیشابور و شادان پسر برزین از توس بهره بردند و فردوسی نیز به چگونگی گردآوری شاهنامه و نقش یعقوب لیث اشاره کرده و می فرماید:


یکی نامه بد از گه باستان / فراوان بد و اندرون داستان

پراکنده در دست هر موبدی / از او بهرهای برده هر بخردی

یکی پهلوان بود دهقان نژاد /دلیر و بزرگ و خردمند و راد

پژوهنده روزگار نخست / گذشته سخن ها همه باز جست

ز هر کشوری موبدی سالخورد/بیاورد و این نامه را گرد کرد

بپرسیدشان از نژاد و کیان /و از آن نامداران فرخ گوان

که گیتی به آغاز چون داشتند/ که ایدون به ما خوار بگذاشتند

چگونه سر آمد به نیک اختری /بر ایشان همه روز کند آوری

بگفتند پیشش یکایک مهان/سخن شاهان و گشت جهان

چو بشنید از ایشان سپهبد سخن/ یکی نامورنامه افکند بن

چنان یادگاری شد اندر جهان/بر او آفرین از کهان و مهان


واینچنین است توصیف این پهلوان دهقان نژاد و دلیر و بزرگ و خردمندو راد و پژوهنده روزگار نخست از زبان فردوسی که در نخستین برخورد شاهانه می گوید باید سخن به پارسی گفته شودو در بستر بیماری پاسخ جانانه ای به خلیفه تازی عباسی که با خواری و زبونی پیشنهاد صلح می آورد می دهد (ماجرای نان و پیاز و شمشیر)و می گوید:


من پارسی نژاد و فروزنده اخترم

گردی ستوده پروز و مردی دلاورم

زی خسروان گراید پاکیزه گوهرم

تا آشنا به قبضه تیغ است دست من

چشم فلک به خواب نبیند شکست من


این شعر بسیار زیبا و شور انگیز است .شاید امروز دیگر نامی و نشانی از یعقوب لیث در میان نباشد و آرامگاه او ساکت و دور افتاده در گوشه ای از خاک پاک ایران زمین(حد فاصل دزفول-شوشتر)اما نژاد ایرانی او و جنبشی که او پایه گذارد همچنان پابرجاست و برماست که راهش و هدفش را که همان بازیابی و شناخت هویت و فرهنگ ایرانی است پرتوان تر از گذشته انجام دهیم.







نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد